برگردان: وندا نوژن
انتخابات مقدّماتی برای برگزیدن نامزدهای جمهوری خواهان و دموکرات ها (دو تا از بزرگترین احزاب بورژوایی) در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا توّجه بسیاری از رسانه های جهان را به خود معطوف کرده است. حزب دموکرات در آخرین انتخابات کنگره پیروز شد (در حال حاضر آن ها در هر دو مجلس کنگره اکثریت را دارند) و یک فرصت خوب برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری دارند.
دو تن از نامزدهای آنان، در حال رقابت بر سر چیزی هستند که در حال حاضر منطق حاکم در سیاست آمریکا شده است. یکی ]از کاندید ها[ یک خانم (هیلری کلینتن) است و دیگری یک سیاهپوست، براک اوباما.
و پیروزی های اخیر او ]اوباما[ در ویسکانسین و هاوایی فشار بر روی هیلری کلینتن را بالا برده است. امّا، اوباما به راستی از چه چیزی حمایت می کند؟ برای پی بردن به این موضوع، نگاهی به وب سایت رسمی او می اندازیم.
برنامه ی او
درمورد عراق چنین است: اوباما مخالف جنگ است و پیشنهاد بازگشت سربازان را در طی 16 ماه می دهد. هم چنین او پیشنهاد بستن گوانتامو را مطرح می کند.
درباره ی ایران: "اگر ایران برنامه های هسته ای و حمایت از تروریسم را متوقف کند، ما مشوق هایی هم چون عضویت در سازمان تجارت جهانی، سرمایه گذاری اقتصادی و حرکت به سوی روابط دیپلماتیک عادی را به او ارائه می دهیم؛ و اگر ایران رفتار نگران کننده ی خود را ادامه دهد، ما فشار اقتصادی و انزوای سیاسی مان را افزایش خواهیم داد."
درباره ی روابط بین الملل: ایالات متحده آمریکا باید مبارزه علیه تروریسم و برنامه های هسته ای ایران و کره ی شمالی را هدایت کند. آمریکا باید پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای را بسط دهد، و مجازات های قانونی علیه ایران و کره ی شمالی را افزایش بخشد. حضور دیپلماتیک خود را، خصوصاً در آفریقا، افزایش دهد؛ به دولت های ضعیف تر جهت کاهش فقر و توسعه ی بازارهایشان یاری رساند؛ "انعطاف پذیری" بیشتری به فرماندهان سربازان سازمان ملل نشان دهد؛ سرمایه گذاری را جهت مدرنیزه کردن ارتش آمریکا افزایش دهد؛ به تعداد سربازان 65000 نفر وبه تعداد تفنگداران دریایی 27000 نفر بیفزاید.
درباره ی اسرائیل: او برای هر دو کشور اسرائیل و فلسطین کارهایی انجام خواهد داد.
درباره ی مهاجرت: او پیشنهاد افزایش امنیّت در مرزها و بندرها را می دهد (این امر به خاطر جلوگیری از ]ورود[ مهاجرین غیر قانونی است)؛ او وعده می دهد کارفرمایانی را که به استخدام مهاجرین غیرقانونی می پردازند، مجازات کند، فرصت ها را برای مهاجرت های قانونی افزایش دهد( اگرچه او برای این منظور هیچ ابزار معیّنی پیشنهاد نمی دهد)؛ و کمک کردن به رشد اقتصادی مکزیک به جهت جلوگیری از مهاجرت (هم چنان بدون توضیح چگونگی ]این کمک[)
درباره ی اقتصاد: کاهش مالیات هایی که فقرا و طبقات میانه باید بپردازند. در سازمان تجارت جهانی، او قصد دارد تا از مشاغل آمریکا حمایت کند. او سازمان تجارت جهانی را تحت فشار قرار خواهد داد تا سوبسید بر صادرات آمریکا را ممنوع کند و از توافق تجاری آزاد آمریکای شمالی (1) دفاع می کند. او پیشنهاد بهبود شرایط و آموزش کارگران بیکار، پول بیشتر برای توسعه ی منابع انرژی تجدید پذیر، آزادی تشکیل اتحادیه ]ی کارگری[ مستقل از کارفرمایان قلدر، دفاع از حق اعتصاب، افزایش حدّاقل دستمزد، ایجاد یک "سیستم ارزشیابی کارت های اعتباری" (2) و یک "منشور حقوق شهروندی استفاده کنندگان از کارت های اعتباری" (3) را مطرح می کند. او وعده ی ارائه ی سود مالی به شرکت هایی که مراکز اجرایی شان در داخل ایالات متحده می باشد، افزایش تعداد کارگران ایالات متحده آمریکا، استحکام بخشیدن به سیستم بیمه ی سلامتی، و به کارگیری کارگرانی که در نیروهای مسلّح خدمت کرده اند، می دهد.
درباره ی خدمات بهداشتی: ایجاد یک الگوی جدید بیمه ی خدمات بهداشتی ملّی. افزایش رقابت بین شرکت های دارو سازی. ایجاد مشوّق هایی برای استفاده از داروهایی عمومی (4).
درباره ی بازنشستگی: قوانین فعلی مربوط به ورشکستگی بانک ها پیش از کارگران از بانک ها حمایت می کند. او پیشنهاد می کند که با قرار دادن کارگران در ابتدای فهرست طلبکاران، از مستمری بگیران حمایت شود. هم چنین او مخالف خصوصی سازی (بیشتر) تأمین اجتماعی است.
این ها اصلی ترین وعده های انتخاباتی در برنامه ی او هستند که بر روی وب سایت وی منتشر شده است. پیش از بحث بر سر همه ی این موارد، ارزش دارد تا آن چیزهایی را که او ذکر نمی کند مطرح کنیم: تناقض ]مفهوم[ قانون میهن دوستی (5)، که از این طریق، شما می توانید بدون اتهام، یا بدون هرگونه رسیدگی قانونی زندانی شوید، و به پلیس اجازه داده می شود تا افراد را به خاطر "خصوصیات نژادی" شان بازجویی کند، موضوعی که پس از شورش سیاهان در دهه های 1950 و 1960 از بین رفت، ولی در حال حاضر مجدّداً مطرح شده است.
اوباما در سخنرانی انتخابات مقدّماتی خود، در آیوا، توضیح داد که متحّد کردن دوباره ی آمریکا ضروری است و تقسیم ]آمریکا[ به ایالات جمهوری خواه و دموکرات دیگر قابل قبول نیست. اوباما پیشنهاد افزایش مالیات ها را برای شرکت هایی مطرح می کند که تولیدات خود را در خارج از کشور می فروشند، ]او وعده می دهد[ که اشکال جدیدی از انرژی را جهت مبارزه با صنعت نفت به کار خواهد برد، سربازان ]آمریکایی[ در عراق را به خانه هایشان باز خواهد گرداند، و این که آمریکا و جهان با تروریسم و سلاح های هسته ای مبارزه خواهد کرد.
او پیشنهاد اتحاد آمریکا و میهن پرستی را مطرح می کند تا به مبارزه با مؤسّسات بزرگ و حمایت از سیستم ]آمریکا [ بپردازد؛ او می گوید که حقوق کارگران و اتحادیه ها را تضمین می کند.
اگر ما به تاریخ نگاهی بیندازیم، می بینیم که یک رئیس جمهور دیگر در آمریکا وجود داشت که در راستای همین خطوط مشابه برای مردم آمریکا سخنرانی می کرد: فرانکلین.دی. روزولت. با شنیدن سخنرانی های او، ممکن است کسی تعجّب کند که چرا هیچ تحلیل گر سیاسی چنین مقایسه ای نکرده است؟ امّا اوباما چیزی بیشتر از این مقایسه است. او طی سخنرانی خود در اتحادیه ی فلزکاران، بر حمایت از حق اعتصاب برای کارگران تأکید کرد. او اظهار داشت که اگر در گذشته گفته می شد " آن چه برای ]شرکت[ جنرال ماتِرز خوب است، برای ایالات متحده آمریکا هم خوب است"، امّا اکنون زمان آن است که بگوییم "آن چه برای اتحادیه ها خوب است، برای آمریکا خوب است".
حقیقت این است که تمامی تحلیلگران از آن چه که موجب چنین مقایسه ای می شود می ترسند. آیا این بدان علّت است که بحران بر فراز ماست و تنها راه برون رفت از این سیستم روزولت دیگری است؟ اجازه دهید به یاد آوریم که هیچ یک از به اصطلاح "آزادی ها" ی ]پیشنهاد شده[ در سخنرانی اوباما قابل دفاع نیست: افزایش در بودجه ی نیروهای مسلّح، افزایش در نفرات آن ها؛ نظارت شدیدتر بر مرزها، پول بیشتر برای اف بی آی؛
امّا حتی کلمه ای در مورد قانون میهن پرستی که آزادی های شهروندان عادی آمریکایی را محدود می کند، صحبت نشده است.
ما در حال ورود به یک بحران اقتصادی هستیم و امکان دارد که بورژوازی آمریکا در اندیشه ی یک راه حل در راستای خطوط یک برنامه ی "نیو دیل" (6) جدید از نوع روزولت باشد. مشکل اینست که آیا شرایط برای چنین برنامه ای موجود است؟ دنیا از دهه ی 1930]تا به الآن[ تغییر کرده است؛ استالینیسم، که به عنوان یک مانع برای توده هایی عمل کرد که در تلاش برای ایجاد انقلاب بودند، سقوط کرده است. از سوی دیگر، نیروهای مارکسیسم انقلابی پس از هفتاد سال مبارزه هنوز هم بسیار ضعیف اند.روند ساختن این نیروها، با جهش های ناگهانی و اتفاقی ِ هم مثبت و هم منفی، آرام و تدریجی بوده است.
ما هم چنان بر اعتقادمان به طبقه ی کارگر، خصوصاً در شرایط دشواری که در مقابل آن ها وجود دارد، پافشاری می کنیم. هر کارگر آمریکایی که شغل خود را از دست می دهد می داند که این به چه معناست، و ما مطمئن هستیم که کارگران مسیر درست را برای حلّ مشکلات خود پیدا خواهند کرد.
احتمالاً به نظر می رسد که کارگران نخست می بایست از تجربه ی داشتن یک رئیس جمهور سیاهپوست که وعده ی انجام کارهای بسیاری را می دهد، امّا وفاداری او ]به این وعده ها[ بسیار اندک است، جان سالم به در برند.
رئیس جمهوری که دفاع از سرمایه داری را دنبال می کند، ولو یک سرمایه داری "انسانی" تر که شرایط برای آن موجود نیست و به زودی تمامی جنبه های بی رحمی و سبعیّت آن آشکار خواهد شد؛ رئیس جمهوری که از یک سیاست خارجی که ایالات متحدّه آمریکا را به عرصه ی سازمان ملل متحد باز می گرداند و "آزادی" بیشتری به فرماندهان سازمان ملل می دهد دفاع می کند؛ رئیس جمهوری که می خواهد نیروهای ارتش را بسط دهد و آنان را به سلاح های مدرن جدید تجهیز کند؛ رئیس جمهوری که می گوید از اتحادیه های آزاد کارگری، حقّ اعتصاب و آزادی های مدنی دفاع می کند؛ ولی هیچ چیزی در مورد قانون میهن پرستی نمی گوید.
براک اوباما و آرای سیاه پوستان
در همین هنگام که او صراحتاً از وضع موجود دفاع می کند و به حمایت از بخش مهمی از طبقه ی حاکم می پردازد، صحبت هایی زیادی حول این موضوع که او "سیاهپوست" است شنیده می شود. در حقیقت، او با آرای فراوان طی انتخابات مقدّماتی حزب دموکرات در کارولینای جنوبی پیروز شد، به خاطر حمایت سیاهپوستان ]کارولینای جنوبی[ او دو برابر هیلری کلینتن رأی آورد. اوباما 55% آرا، دو برابر بانوی اوّل سابق که 27% آرا را به خود اختصاص داد، و بسیار بیشتر از 19% رأیِ جان ادواردز سناتور سابق، به دست آورد.
این موضوع که نیمی از رأی دهندگان ]به اوباما[ آفریقایی-آمریکایی بودند - مطابق با داده های گردآوری شده از حوزه های انتخاباتی- احتمالاً به پیروزی سناتور در این مبارزه کمک کرده است، ]مبارزه ای[ که در آن دو قطب بزرگ نژادی از رأی دهندگان وجود دارد. در حقیقت، هشت نفر از هر ده رأی دهنده ی آفریقایی-آمریکایی، به اوباما رأی داد، در حالی که تنها دو تن ازهر ده نفر، سناتور کلینتن را انتخاب کردند. امّا اوباما نماینده ی فقرا، سیاه پوستان و کارگران نیست. بالعکس، اوباما مشخّص کرده است که معنای رأی سیاهان، برای او چیست.
در نخستین حضور خود در جمع پس از پیروزی در کارولینای جنوبی، او تلاش کرد تا وانمود کند تنش نژادی که در کمپین او به وجود آمده بود، بی اهمیّت است و سعی کند تا به عنوان "کاندیدای آفریقایی-آمریکایی ها"، که می توانست به مبارزه ی انتخاباتی او در سایر نقاط کشور آسیب بزند، محسوب نشود.
این چیزی است که او می گوید:
" انتخاب بر سر مناطق، یا مذاهب یا جنسیت ها نیست؛ بر سر غنی در مقابل فقیر،جوان در مقابل پیر و سیاه در مقابل سفید نیست. این انتخابات بر سر گذشته در مقابل آینده است. من برای آخرین سال به این کشور سفر نکردم و ]در خلال این سفر[ یک کارولینای سفید یا یک کارولینای سیاه ندیدم. من کارولینای جنوبی را دیدم."
نیاز به یک حزب کارگران
سیاهان و کارگران محروم ایالات متحده آمریکا به یک کاندیدی نیاز دارند که آنان را نمایندگی کند. جنبش سیاه پوستان، اتّحادیه ها، تمام پشتیبانان حزب دموکرات آرای خود را به اوباما و هیلری کلینتن تقسیم کردند. خصوصاً، اتّحادیه ها مقادیر عظیمی پول را در تلاش برای نامزد کردن کاندید ها صرف کرده اند و پس از آن حتّی مقادیر بیشتری پول را برای کمک به حزب دموکراتیک جهت شکست دادن جمهوری خواهان خرج خواهند کرد. با این وجود، همه چیز هم چون گذشته ادامه می یابد. آن چه که طبقه ی کارگر، سیاهان فقیر،آمریکای لاتین تبار ها، تمامی کارگرانی که در ایالات متحده زندگی می کنند، نیاز دارند، کاندیدی است که نماینده ی منافع آنان باشد، یک نامزد]طبقه ی[ کارگر که یک پلاتفرم سوسیالیستی را برای غلبه بر بحران فعلی معرّفی کند.
اوباما تلاش خواهد نمود تا یک " تعهّد اجتماعی" (7) جدید را تحمیل کند که مسلتزم آن است کارگران از بسیاری حقوق خود چشم پوشی کنند تا بیلیون ها و بیلیون ها، شاید تریلیون ها برای مالتی بیلیونر هایی مانند بیل گیتس که در حال مواجهه با یک بحران قریب الوقوع هستند، بیندوزند.
حال، آن بحران ممکن است باعث شود بیل گیتس بیلیون ها پول را از دست دهد، امّا آن چه مسلّم است این است که این ]بحران[ میلیون ها شغل را حذف خواهد کرد، و این مردم تهیدست هستند که از گرسنگی، بیماری و فلاکت رنج خواهند برد...و ایالات متّحده، ثروتمند ترین ملّت بر روی زمین، که 25% تولید ناخالص داخلی جهان را تولید و مصرف می کند، قرار است بخشی از مردم خود را که گرسنگی رنج می برند، ببیند! و بزرگترین رسوایی در میان همه ی این ها، این است که ]فلاکت و...[ تمام آن چیزی است که سرمایه داری می تواند ارائه دهد.
هنگامی که به کشاورزان بزرگ پول پرداخت می شود تا چیزی تولید نکنند، محرومین گرسنه می شوند. هنگامی که ذخایر نفتی ایالات متحده برای بیشتر از یک سال برای مصارف سوخت کفایت خواهد کرد، فقرا از سرما خواهند مرد چرا که پول برای خرید وسایل گرمازای سوختی ندارند.
آیا اوباما برای همه ی این ها راه حل دارد؟ در برنامه ی او چیزی وجود ندارد که این مشکلات را تخفیف بخشد.
ما در حال رو به رو شدن با دوران سختی هستیم، امّا طبقه ی کارگر آگاه خواهد شد که چگونه راهی به سوی استحکام بخشیدن به خود و پیروزی در آینده ی نه چندان دور بیابد. راه خروج از این بن بست از یک مبارزه ی مصمّم در هر اتّحادیه می گذرد تا جنبش کارگری را به مثابه ی یک کل واحد جهت تشکیل حزب و ]انتخاب[ یک نامزد که به نام طبقه ی کارگر برای تغییر کشور و جهان پدیدار می شود، به جلو حرکت دهد.
هم چنین نگاه کنید به:
- USA: Come All Ye Faithful: Vote for Me! The Presidential Candidates and Religion by Shane Jones in the USA (February 13, 2008)
- Super Tuesday and the U.S. Elections by John Peterson in the U.S. (February 7, 2008)
- USA: Why Workers Need a Labor Party by Ed Riley in the U.S. (February 7, 2008)
- Election 2008 & the U.S. Working Class by the Editorial Board US Socialist Appeal (January 14, 2008)
(1) North American Free Trade Agreement (NAFTA)
(2) Credit Card Rating System: در وب سایت رسمی اوباما، در این مورد نوشته شده است: اوباما یک سیستم رتبه بندی کارت های اعتباری، مدل سازی شده بر اساس سیستم های پنج ستاره ی مورد استفاده برای مصرف کنندگان کالا ها، ایجاد خواهد نمود تا امکان یک رتبه بندی آسان و قابل شناسایی کارت های اعتباری- بر اساس خصوصیات کارت ها- در اختیار مصرف کنندگان قرار گیرد.
(3) Credit Card Bill of Rights
(4) Generic Medicines
(5) Patriot Act:
لایحه ی USA PATRIOT Act که مخفف Uniting and Strengthening America by Providing Appropriate Tools Required to Intercept and Obstruct Terrorism به معنای متحد و مستحکم کردن آمریکا از طریق به کارگیری ابزار مورد نیاز جهت جلوگیری و ممانعت از تروریسم، می باشد، پس از حوادث 11 سپتامبر، در کنگره ی آمریکا مطرح شد و پس از تصویب نمایندگان سنا و کنگره، در تاریخ 26 اکتبر سال 2001 به امضای بوش رسید و به یکی از قوانین لازم الاجرای این کشوربدل شد. این قانون که به Patriot Act یا میهن دوستی مشهور است مقررات مربوط به اقامت، تابعیّت و مهاجرت شهروندان غیر آمریکایی مقیم آمریکا را دشوار می کند و به دستگاه های مجریه اجازه می دهد تا به بهانه ی ضرورت امنیتی و مبارزه با "تروریسم " به اقدامات پیشگیرانه دست بزنند.
(6): New Deal(سیاست جدید(: طرحی که روزولت در آغاز ریاست جمهوری خود برای مقابله با وضع بحرانی اقتصاد آمریکا در دهه سی، ارائه داد.
(7) Social Pact